آجرهای مشکی

ساخت وبلاگ
امروز شکست انچه پر از ترکهای ترمیم شده ی زخم های کهنه بود چه راحت میتوان شکست تکه تکه های خاطرات یک ارامش را چه آسان میتوان چشم ها را بست لبان را گشود و یک جمله را بی مهابا سرود چه میشود گفت چه میتوان کرد انگاه که جسمت،روحت،افکارت دور از باورهای معشوق است نمیشود هموار کرد نمیشود اثبات کرد اینچنین باورهارا سکوت باید کرد و اما این غربت تنیده در وجودم هنوز و هنوز گریبانگیر من است شکستن های مرز تنت پا آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : اخرین,اخرین,اخرین, نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 19:53

حرفهاي دلم كم نيست  همه ي ادمهاي تنها مثل من حرفاشون زياده؟يا چون تو نيمه گمشده ي قلب شكسته ي مني حرف ها تمام نميشه؟خواسته ي من از شما اينه چند دقيقه اي جامونو عوض كنيم بعد قضاوت كنيم.... قامتي ديده ايد كه تمامش همچون كوه باشد؟داشته ايد تمام دنيا را يكجا؟ديده ايد خداي دوم؟ فكر كرده ايد اون تنها براي شما افريده شده؟ اخرِ اخرِ دلخوشيها و خنده هاتون رو پيدا كرده ايد؟دنياي بيرنگ و تيره  شما با رنگ لبا آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : شكستني, نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 19:53

اين ساعتي كه در خلوت خود دارم با تيك تيك هر ثانيش فقط ((انتظار))هميشگي...كلمه اي كه تورو معنا ميكند يادآور ميشود..

صبر ميخواهد....

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۲۷ساعت 0:55  توسط ostoreh  | 
آجرهای مشکی...
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : انتظار, نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 19:53

دير خواهد شد براي هر حرف و كاري...خيلي زود دير ميشود... اهاي خبر دار... مستي يا هوشيار... خوابي يا بيدار...خوابي يا بيدار... تو شب سياه ...تو شب تاريك ...از چپ و از راست ...از دور و نزديك... يك نفر داره جار ميزنه جار اهاي غمي كه مثل يه بختك رو سينه ي من شده اي آوار ...از روي گلوي من دستتاتو بردار ...دستاتو بردار از گلوووي من..... (((اين ترانه يك روز بوي اين روزها رو به مشامت ميرساند(اهاي خبر دار - آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : مقايسه, نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1396 ساعت: 19:53

در سمت توام  دلم باران، دستم باران، دهانم باران، چشمم باران روزم را با بندگی تو پاگشا میکنم هر اذانی که می ورزد پنجره ها باز می شوند یاد تو کوران می کند هر اسم تو را که  صدا میزنم ماه در دهانم هزارتکه می شود کاش من همه بودم با همه دهان ها تو را صدا می زنم کفش های ماه را به پا کرده ام دوباره عازم توا آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 13:37

اکنون تنها و خسته میان تمامی ارزوهایم پنهانم گونه هایم قرمز،چشمانم پراز برق لبانم بسته پاهایم شکسته نمی دانم روزها شب هستند یا شب ها روز؟ گوییا اینجا زمان در هم است نمی دانم کجایی نمی دانم حالم را میدانی یا غرق در افکارت،گذران میکنی نمی دانم چرا گفتند زندگی زیباست نمی دانم چرا گفته اند در نا امیدی ب آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:38

در انتهایه کوچه های باغ

انگاه که صدای تو میان

ان همه هیاهویه سبز

و نگاه تو میان ان همه نگاهه غریب

مرا  به خود می کشاند

ان زمان من در پرواز قاصدکان شناور در میان ان کوچه

که وجود مرا به احساست می رساند محو و پنهانم

بوی دیوارهای باغ

بوی شکوف های زنده

بوی شبنم ها همه و همه

مرا به اغوش می کشانند تا

ملکه ی خویش را به من نشان دهند

و چه زیباست ان لحظه که تو را در انتهای ان کوچه دیدم

آجرهای مشکی...
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:38

نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد"چه سیب های قشنگی!حیات نئشه ی تنهایی است." و میزبان پرسید:- قشنگ یعنی چه؟- قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکالو عشق، تنها عشق      تورا به گرمی یک سیب می کند مأنوسو عشق، تنها عشق      مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد،            مرا رساند به امکان یک پرنده شدن- و نوشداروی آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 12 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:38

دگرباره تو را در ساحت مقدس عشق از کف می دهم و به خدای خود که تنها نگهبان تو برای حضورت در این ساحت است، پناه می برم. اطمینان دارم نگهبان خوبی برگزیده ام. گهگداری چشمانم میسوزد و طاقت اشکهای بیشتر را ندارد. چه کنم. توانم بسیار کم است. مبارزه عشق اگر سالها به طول انجامد، اگر پیچ و خم فراوان دارد، اگر آجرهای مشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت آجرهای مشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : soltanmaleeke221095 بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:38